۱۴ مهر ۹۹ ، ۱۴:۰۵
خماری
خماری
یکم نزدیکه اون میشی
منو ترکم کنی آروم
توی آغوششم باشی
خماری میکشی ، خانووم
از احساست که میپرسه
به مردن مبتلا میشه
روو اسمم که قسم خوردی
چه آتیشی به پا میشه....
تو می خوای مثله من باشه
نگاهش خیلی غمگینه
حواست نیست و میپرسی؟
چرا رنگه چشات اینه؟؟
یه روزی نعشه میکردی
نگاهم وقتی میکردی
خماری میکشی خانوم
توو آغوشه به اون سردی
داری احساست رو میگی
داره احساسش رو میگه
به پاهای اون افتادی
تورو عاشق کنه دیگه
توی آغوشه اون سردی؟
غلط کردی که برگردی
تو که آسون ولم کردی
غلط کردی که برگردی
۹۹/۰۷/۱۴