ترانه سرا

دستای اون تو دستته ; نامه ی من باهاته ---- این که یهو من رو می خوای ; قدرته کائناته !

ترانه سرا

دستای اون تو دستته ; نامه ی من باهاته ---- این که یهو من رو می خوای ; قدرته کائناته !

درباره بلاگ

این بلاگ در سال 1394 با هدف انتشار ترانه ساخته شد.

بخوان و بیندیش...

آخرین مطالب
۲۴ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۷

تابلو

تابلو


اون اولین بارت نبود

میدونی و میدونم

شیطونیای تو رو با

سناریو میدونم

 

آینده ی رابطمون

واسه تو خاطره بود

به حرفه تو باشه آخه

دستتم باکره بود

 

دور زندنات با دروغات

همیشه بال هات بوده

حقیقت روشنه انگار

یه دوربین بالات بوده

 

تقریبیه این که میگم

هنوز چند جا کبوده

عده نگه داشتنه تو

دو ساعتم نبوده

 

اگه یکی جات رو بخواد

بی اعتماد به اونم

به هرکی بدبین باشم و

از چشم تو میدونم

 

 

هیچ حرفیمون کامل نشد

عشق واسه ما دو حرفه

اما یه یادگاری موند

یه تابلو که پر حرفه

 

 

 ترانه سرا

۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۳:۵۹

روسیاه

روسیاه


من توی راه به روز خوب

یه خوابِ راحت ندارم

به وضعِ موجوده الان

خودمم عادت ندارم

 

 

 

بگذر اگه تو رویاهات

اون که می خواستی نبودم

...ببخشیدا.. اما... ولی

خودت می خواستی نمونم

 

از اولش جدایی بود

این رو بهم گفت غریضم

حاصله غم هات واسه من

یه شعره تلخه عزیزم

 

یه بار نشد شانسای ما

از توی گردونه  دران

این شعره تلخه رو سیاه

دارو ندارمه الان

 

 

خودم می خواستم شعررو

سیاه کنم بسوزمش

اما بگو که من برات

چی کار کنم؟ بفروشمش؟

 

 

این که بخوان کم بخرن

دل رو می سوزونه فقط

تمامه پولشم واسه

دوا و درمونه فقط

 

 

 

واسه ما که این جوری ایم

خریده یه شالم ریاست

یواشکی سرت کن چون

از پوله شعره رو سیاست

 

 

 ترانه سرا

۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۷

راه آهن

راه آهن


راه آهن


 

هی می ری و می آی

نشستی روی تاب

تو راه آهنی

من تو اتاق خواب

 

سکوت میکنم

تو داری دست میدی

چون راه آهنی

هرچی بگم میری

 

تو راه آهنی

من با تو تو شمال

تو فکر رفتنی

هر ساعت : دوبار

 

سکوته من شکست

بغض راه رو بسته بود

با بغض و اشک میگفت

مردی که خسته بود :

 

بنزین می خرم

با گالن می خرم

کاش بودی پیشه من

چون بالن می خرم

 

تو ترکیم ما ولی

این بار میکشیم

بالای ابرها

سیگار می کشیم

 

 

 

قطار که سوت کشید

ساکش بلند شد

حرفهام سه بند بود

حالا دو بند شد

 

 

 

 

تو میری تو قطار

قطار رفتنیست

اشکات رفتنیست

هربار رفتنیست

 




ترانه سرا

 

 

 

 

نـــــــا امــــــــیـــــــد

 

دلگیر و ساکتم
از خودم نا امید
راهش و کج می کرد
هر بار  ما رودید

 

تصمیمم قطعیه
بی منطقم عمیق
من فکر میکنم که
اصلا من رو ندید

 

دستم به گوشیو
متنش نهاییه
جواب نیومدش
حتما جاییه!

 

بزار مثله خودت
من هم عبور کنم!
بدیات رو با خود
من هم مرور کنم!

 

تو یاد دعواهام
من محوشون شدم
بغضم گرفت چقدر!
دلتنگشون شدم!


ترانه سرا

۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۰:۱۸

فندک و سیگار

 

ترانه ی فندک و سیگار

 

فندک و سیگار دست تو دیدم

تو هم که از این ساز ها داری

من زیر بارون بغض میگیرم

تو هم از این احساس ها داری؟

 

از روزی که بختت یهو برگشت

گذشتت رو با دود می سابی؟

اگه یه روز عشقت باهات سرد شد

تو چی؟ توهم یک عمر می خوابی؟

 

 

 

ماهه تولدم رو میدونی؟

فردی که ماه کامل بشه شوره

ماهه تولد تو هم یعنی

 فردی که حسرت هاش و میشوره

 

 

 

تو آرزوهات بهت نزدیک شد

از لحظه ای که آروم خواستی

تا رعد و برق زد یهو فهمیدم

 تو از خدا باز بارون خواستی

 

ترانه سرا

 

 

 

۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۷

صدر

صدر

 

میدونم چی میگذره اونجا

میدونم چی پیشش می پوشی

میدونم چقدر واسه انکار

توی اون رابطه میکوشی

 

 

 

می دونم خوش میگزره اونجا

صداش تا این ور شهر می آد

میدونم فکر میکنی بازم

اون یکیه که تو رو می خواد

 

 

 

تو میدونی وقتی من رفتم؟

اون چرا تنهاییت رو فهمید؟

چی شد این  رابطه رو کوبید؟

چی شد این   رابطه رو کم دید؟

 

میزنم مشت ; توی رویاهام

هر ۳ تایی رو که میشمارم

جالب اینه توی رویاها

اون که باهاشی رو میشناسم

 

 

 

میدونی چی میگزره اینجا؟

صدر رو شب خودت تصور کن

اون بالا میون هر فکرم

تو خودت حس تنفر کن

 

 

 

میدونم گذشتن از دیروز

واسه ی تو خیلی راحت بود

میدونم رسید به تو آخر

اونی که همیشه سایت بود

 

 

 

 

من یه چار چوب واسه تو ساختم

شدی اون که باید میبودی

من اگه پلک می زدم حتی

میدیدم بیرون اون بودی


ترانه : محمد ( میلاد ) 
- س

ترانه سرا
ترانه ی صدر

۰۵ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۸

شک

شک

 

دیگه امید به ساعت نیست

اگه یه عقربش افتاد

تو مثل یه درخت بودی

که دیدم من تنش افتاد

 

به روزای خوش قبلا

یه وقتایی دلم میره

خوش خیالی از من بود

اینا رو هم دلم میگه

 

دیگه خوابیدنه زودت

میکنه گهگاهی کوکم

به یه عروسک تازت

یه وقتایی مشکوکم

 

یه جور شلوغه اطرافت

به کله مردا بدبینم

تو دیشب رو کجا بودی

که تا صبح خواب بد دیدم؟

 

 

جواب رفتارت هر بار

یکم لبخند و بعد تیکست

اگه شالت عوض شد تو

میگم کادوی مرتیکست

 

برای رفعه شکه من

تو تو کیفت دعا داری

چقدر جالبه تو کیفت

تو از اینا ۲ تا داری


ترانه سرا

۰۵ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۲

زیر خیال ماه

زیرِ خیالِ ماه

 

 

آنقدر خوشبخت بشوی

که دیگر یادِ من نیوفتی

خداحا...

 

ولی می دانی؟ من دوست داشتم

چمدان ببندیم و با هم برویم

و در راه...

 

در سفر دریایی به هندوستان ؛ چند ساعتی قایقی را از کشتی تفریحیمان اجاره کنیم و پارو بزنیم برای رسیدن به کشتیِ در حال حرکت

زیر نور ماه

ماهِ کامل

دوست داشتم ماه کامل باشد و من شخصیت دیگری نداشته باشم.

من دوست داشتم تو آرزو کنی و من برآورده

آنجا زیباست

سالها نه !

مثلا فقط یک هفته منتظر آنجا بودیم.

مثلا ما آنجاییم و خاطره ی هیچ چیز نیست که فکرش لحظه ی خوب ما را خراب کند و آه بکشیم.

مثلا  آنجاییم و تا حالا بد نیاورده ایم.

مثلا آنجاییم و از بچگی همه چیز بر روال خودش بوده.

مثلا حسرتی نداریم.

 

دوست داشتم و نشد

ما بد شدیم

و حالا به دنبال اینیم که به دیگران ثابت کنیم که هر کدام از ما خوب بودیم و دیگری بد

ما سوار کشتی نشدنمان را گردن هم انداختیم

تو به آرزوهایت نرسیدی و من را مقصر دانستی

من به سفری دور می روم

و فقط به این فکر میکنم

کاش انقدر خوشبخت شوی که دیگر یاد من نیوفتی

خداحافظ.

زیر خیال ماه


ترانه سرا